- گنج یاب
- آنکه گنج پیدا کند: چرا روی آن کس که شد گنج یاب ز شادی بر افروخت چون آفتاب ک (نظامی)
معنی گنج یاب - جستجوی لغت در جدول جو
- گنج یاب
- آنکه گنج پیدا کند، دستگاهی که محل پنهان شدن گنج را مشخص می کند
![تصویری از گنج یاب](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/4/2/9/amd-0042946.jpg)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
![تصویری از گنج دان](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/1/5/7/amd-0015797.jpg)
خزانه، گنجینه، جای نگه داری گنج، برای مثال همه گنج این گنج دان آن توست / سر و تاج ما هم به فرمان توست (نظامی۶ - ۱۱۱۲)
جای نگهداری گنج گنجینه مخزن: ازان گنج دان کان همه گنج داشت نه خود بر گرفت و نه کس را گذاشت. (نظامی)
نگاهبان گنج محافظ خزانه: من مراو را در مدیحی روستم خواندم همی وین چنین باشد که خوانی گنج نه را گنج بان (فرخی)، خداوند گنج صاحب خزانه: این که برتست گنج علم خدایست چون که سوی گنجبان او نگرایی ک (ناصر خسرو)
جایی که در آن گنج بسیار باشد: بیارم نشانش بر تخت یار وزان پس گشایم در گنج بار
نام گنجی است از گنج های جمشید که گنج گاوان و گنج گاومیش هم گفته شده
![تصویری از گنج گاو](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/4/1/7/amd-0041731.jpg)
در موسیقی کهن ایرانی از الحان سی گانۀ باربد موسیقی دان دوره ساسانیان برای مثال چو گنج گاو را کردی نواسنج / برافشاندی زمین هم گاو و هم گنج (نظامی۱۴ - ۱۷۹)